حدیث
راه ورسم یاری کردن امام معصوم
یکی از وظایف مهم دوستداران اهل بیت(ع) دفاع ازحریم امامان معصوم(ع)است.دفاع ازحریم اهل بیت(ع)بسیار ارزشمند ودر روایات برآن تاکییدشده است.کُمَیت بن زید اسدی گوید:خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم،فرمود:کُمَیت اگرپولی داشتیم به تو می دادیم،ولی آنچه رسول خدا(ص*درباره حَسّان بن ثابت فرمود،درباره تومیگویم:پیوسته درپناه روح القدس باشی تااز ما(اهل بیت)دفاع میکنی.امام حسین علیه السلام نیزدر سال شصت ویک هجری پیش ازشهادت خودفریاد زد:آیادفاع کننده ای هست که ازحریم حرم رسول خدا(ص* دفاع کند؟آیاخداپرستی هست که در مورد ماازخدابترسد؟آیادادرسی هست که به امیدآنچه درنزدخدااست از مادادرسی کند؟آیایاوری هست که به امید آنچه درنزدخدااست به ماکمک کند؟. تعداد افرادکمی سعادت یافتند که در همان زمان به این ندای سیدالشهدا(ع)لبیک گویند،وبافداکاری خالصانه وجانفشانی خود،صداقتشان را به اثبات برسانندوبه سعادت ابدی برسند.امااین یاری طلبیدن امام به عنوان دعوت کننده ازسوی پروردگار،فقط به آن دوران اختصاص ندارد،بلکه برای همه زمان هااست.عاشقان ودلدادگان به آن امام مظلوم از عمق وجود خود فریادیاری طلبی امام غریب رامیشنوندکه دوستانش راازطرف خدامیخواندوازانان پاسخ میخواهد.حال دراین زمان چگونه میتوان به دعوت آن امام شهید لبّیک گفت؟وشرایط اجابت دعوت ایشان چیست؟ودریک کلام،راه ورسم یاری کردن امام معصوم چگونه است؟یکی ازوظایف اهل معرفت وازمهمترین لوازم وپیامدهای معرفت امام نصرت ویاری کردن ایشان است.خداوند سبحان درسوره حج ایه ۴۰میفرمایدبه خداسوگند قطعاخدابه کسی که دین اورایاری میکند یاری میدهدچراکه خداسخت نیرومَندِشکست ناپذیراست.همچنین درسوره حضرت محمد(ص)ایه ۷میفرماید:ای کسانی که ایمان اورده اید،اگرخدارایاری کنید،یاریتان میکندوگام هایتان رااستوارمیدارد.۱-یکی ازنتایج یاری کردن خدا،یاری کردن بندگان است؛اماازکدام راه یاری میکند؟از راه های بسیار؛به عنوان مثال درقلب شمانورایمان و درروح شماتقوا،در اراده شماقدرت ،درفکرشما ارامش می افکند ازسوی دیگر،فرشتگان رابه یاری شمامیفرستد،حوادث رابه نفع شماتغییر مسیرمیدهد،ترسی ازشمادر دل کفارمی اندازد،وامور راعلیه کفّار وبه نفع شماجاری میکند ودل های شمارامحکم وشجاع میسازد.وقلوب مردم رابه شمامتمایل میکند،سخنانتان رانافذ،فعالیت هایتان راپرثمرمیسازد آری یاری خدا،جسم ،جان درون وبرون رااحاطه میکند.۲-یکی دیگر ازثمرات یاری کردن خدااین است که انسان راثابت قدم نگه میدارد.ثابت قدم در چه مسیری ؟درمسیرمحبت ومعرفت اهل بیت (ع* .محبت به ایشان خیلی نعمت بزرگی است.این بزرگترین مژده وبشارت خداوند متعال به انسان است ۳-یاری کردن خداوند چگونه است ؟فرض یاری رساندن به خداوند چگونه محقق میشود؟شیخ طبرسی دراین باره گفته است {دین خداوپیامبرخداراباجنگ وجهاد یاری کنید}بنابراین منظور از یاری رساندن به خدا،یاری کردن دین خداواولیای اوست.درحقیقت،کسی که اهل بیت (ع)رایاری کندبه عنوان به عنواناولیا خداوند وکسانیکه حافظ ومُبیَّن دین خداهستند ،خداوند رایاری کرده است پس وعده الهی شامل کسانی میشود که امامان خودرایاری کنند ۴-باچه لوازمی میتوان اهل بیت علیه السلام رایاری کرد؟برخی از لوازمی که میتوان اهل بیت(ع)رایاری کرد،درزیارت نامه امامحسین (ع)به همگان یادداده شده است این زیارت طولانی رامرحوم ابن قولویه درکتاب کامل الزیارات نقل کرده است؛زیارتی که امام صادق (ع) به ابوحمزه ثمالی تعلیم فرموده اند.دراواسط این زیارت امام صادق فرموده است خطاب به سیِّدالشهداهفت مرتبه بگوید؛《لَبَّیکَ دَاعِیَ اللهِ ای دعوت کننده ازجانب خدا،لبیک》وبعدبگو؛اِن کَانَ لَم یَجِبکَ بَدَنی عِندَ استغَاثَتِکَ••••••••••••••معناکامل این دعا/اگر درهنگام استغاثه وطلب پناه ،بدن وجسمم تورااجابت نکرد،وزبانم هنگام طلب نصرت تورا یاری نکرد،پس همانا قلب وگوش وچشمم تورااجابت میکنند،وفکرو میلِ من فرمان بردار وتسلیم فرزند پیامبر فرستاده شده و سبطِ پیامبر برگزیده ومطیع راهنمای آگاه وامین نگاهدار و ادا کننده رساننده ومظلوم مقهوراست .ای اقای من ،به نزد تو امدم درحالی که ازهمه قطع وبه تو جد وپدر وفرزندانت که جانشینان بعدازتو هستند ،خودراوصل کرده ام.پس قلبم تسلیم تو ،ورای وفکرم تابع تو ،ویاری کردن من برای تو آماده بوده تازمانی که خدا حکم برای دینش کرده وشمارابرانگیزد /باتوجه به این زیارت نورانی ،برخی ازمراحل یاری کردن اهل بیت(ع)عبارتند از:۱-باقلب۲-باگوش-۳-باچشم۴-بانظروعقیده۵-بامیل و رغبت
اهمیت دعوت به نماز
- پیامبر(ص)فرمودند:خداوند جانشینان مرارحمت کند.سوال شد آنان کیانند!فرمود:کسانی که سنت وراه مرااحیاءکنندوبه مردم بیاموزند《رَحِمَ اللهُ خُلَفَائِی فَقِیلَ یَارَسُولَ اللهِ وَمَن خُلَفاوءُکَ قَالَ الَّذِینَ یُحیُونَ سُنَّتِی وَیُعَلِّمُونَهَاعِبَادَاللهِ》.امر به معروف ودعوت به هر کارخیر وازجمله نمازکه درمرکزکارهای خیر قرار دارد،نشانه دلسوزی،تعهد،غیرت دینی،خیرخواهی،وجدان بیمار،ایمان به مکتب ومردم وایمان به هدف وراه میباشد.مابه سفارش قران کریم،ماموریم که خود وخانواده خودرا ازآتش وقهر خدا حفظ کنیم:《یااَیُّهَاالَّذینَ آمَنُوا قُوااَنفُسَکُم وَاَهلیکُم ناراً》؛بادعوت به نماز،به این سفارش قران کریم عمل کنیم.درقرآن میخوانیم که پیامبران نگران افکار وعقاید فرزندان خودبودندوازآنان میپرسیدند《ماتَعبُدُونَ مِن بَعدی》پس ازمرگ من چه خواهید پرستید؟درجای دیگرمیخوانیم ک حضرت ابراهیم(ع)ازخدا میخواست که او، و ذریه اش رابرپاکننده نماز قرار دهد《رِبِّ اجعَلنی مُقیمَ الصَّلاهِ وَمِن ذُرِّیَّتی رَبَّناوَتَقَبَّل دُعاءِ》.اوبه همین هدف آنان رادرمنطقه ای کوهستانی و بی آب وگیاه،درکنار کعبه ساکن کرد و گفت: پروردگارا!من برای اقامه نماز این مکان رابرای سکونت فرزندانم انتخاب کردم:《رَبَّنااِنِّی اَسکَنتُ مِن ذُرِّیَّتی ...لِیُقیمُواالصَّلاه》
در واقل افرادی که نسبت ب عقاید وعبادت دیگران بی تفاوت هستند باید بدانند که در وجدان،تاریخ وقیامت توبیخ میشوند.خداوند،هم از افراد جاهل پیمانگرفته که به سراغ علم وکشفِ حق بروند وهم از دانشمندان پیمان گرفته که به سراغ افراد جاهل ومنحرف بروند.البته ممکن است همه،دعوت به خوبی را نپذیرند؛ولی الگوی ماانبیاء(ع)هستند ک با صبر،مقاومت،منطق،اصرار،توکل،کارودعوت خودرااغازکردندودردعوت خودشبانه روز مشغول بودند:《قالَ رَبِّ اِنی دَعَوتُ قَومی لَیلاً وَنهاراً》حرف های زشت وتهمت شنیدند به آنان نسبت:شاعر،کاهن،ساحر،مجنون،کذّاب دادند؛به دعوت هایشان نسبت دروغ،افترا،افسانه و اسطوره؛به یارانشان نسبت اراذل وساده لوح دادند؛ولی آنهادراین راه ازانواع شکنجه هاوتهدید هانترسیده وتاپای جان مقاومت کردند.درباره اینکه این دعوت به خیر شامل چه مسائلی میشود،باید گف ک در برگیرنده مسائل زیادی است؛ازجمله:دعوت به تفسیر قران ونهج البلاغه،اخلاق،کمک به دیگران، گذشت ازخطاهای مردم،تحصیل،حمایت ازمظلوم،مبارزه باظالم،صرفه جویی،عزت خواهی،استقلال،توکل،خودباوری،مبارزه با ناامیدی وامیدبخشی وهمه آنچه مربوط به کمال انسانی است.اگرمااین هدایت را همراه باآثارش درنظربگیریم.که گاهی این هدایت به نسل های بعدو به زمین ها وزمان های دیگر گسترش پیدامیکند.ارزش دعوت به خیر رابیشتر درک خواهیم کرد.همچنین درخواهیم یافت که صرف هزینه های مادی ومعنوی دراین راه،بهترین سرمایه گذاری است؛چرا که می فرماید:اگرخداوندمتعال توسط تو یک نفر را هدایت کند،از آنچه خورشید برآن میتابد برای توبهتر است.آری!هدایت،کارخداست《یَهدِی الله》وانسانهاواسطه ای بیش نیستند《بِکَ رَجُلاً》.باید دانست ک اگر دعوت به خیروامر به معروف درجامعه انجام نشود،این جامعه ساکت ومرده خواهد بود.ضمناًاگربرای خوبی ها،تبلیغ،توصیه وسفارش نباشد،زمینه تسلط اشرار براهل ایمان فراهم میگردد.دعوت به نماز،دعوت به بزرگترین معروف هاست وتمام برکات امر به معروف درآن نهفته شده است.دعوت به نماز،دعوت به حق است که مشمول آیه《وتواصَوا بِالحَق》میشود
بررسی علل طلاق در ایران
مارها حاكي از آن است كه در دهه اخير درصد طلاق به شدت بالا رفته، به طوري كه در شهرهاي بزرگ از هر سه ازدواج، يكي به طلاق منجر ميشود. اين وضعيت بسيار نگرانكننده است و براي حل آن بايد اول دلايل آن را دانست. در این گفتوگو پویا پاکرو مشاور خانواده پنج علت (نداشتن شناخت، نداشتن امید به تغییر، نبود تفاهم، تکراری شدن و دخالت خانواده) را از مهم ترین علل اصلی طلاق در جامعه کنونی میداند که در زیر به شرح آنها میپردازد. نداشتن شناخت اولين علت اصلي طلاق در جامعه، نداشتن شناخت مناسب نسبت به يكديگر پيش از ازدواج است. به بيان ديگر خانواده و خود فرد نسبت به خصوصيات و ويژگيهاي شخصيتي و رفتاري شريك آينده زندگياش آگاهي ندارند. اما راهحل اين مشكل چيست؟ براي شناخت صحيح، زوجها ابتدا بايد خود را بشناسند و زماني كه به خودشناسي رسيدند در درجه بعد به دنبال كسي باشند كه با تواناييها و ارزشهايشان همخواني داشته باشد. براي شناختن يكديگر بايد چند ملاك و معيار را مورد بررسي قرار دهند از جمله: - به لحاظ مذهبي در يك راستا باشند، به اعتقادات يكديگر احترام بگذارند و از منظر فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي شبيه هم باشند. - يك ازدواج معقول آن است كه پسر بزرگتر از دختر باشد. برخي اين سوال را ميپرسند كه اگر سن دختر از پسر بالاتر باشد چه پيش ميآيد؟ در پاسخ بايد گفت كه اگر طرف مقابل تمام ملاكهاي ديگر طرف را داشته باشد و تفاوت سني را هم دختر و هم پسر پذيرفته باشند مشكلي نيست. - بايد هر دو طرف از ظاهر و آراستگي شريك زندگيشان خوششان بيايد. اگرچه خيلي از جوانان اين مورد را به عنوان اولين و مهمترين نكته در نظر ميگيرند و بعد سراغ ساير ملاكها و معيارها ميروند كه اين نوع شيوه انتخاب، نادرست است. - دختر و پسر بايد انرژيهاي يكسان داشته باشند، زيرا اين مساله به آنها كمك ميكند كه همپا و رفيق يكديگر باشند. - توجه به عادتهاي شخصي از جمله مواردي است كه بايد به آن توجه داشت كه آيا ما به عنوان يك همسر ميتوانيم با عادتهاي شريك آينده زندگيمان مانند نوع و نحوه صحبت كردن، لباس پوشيدن، راه رفتن و… كنار بياييم. - ديدگاه يكساني در مورد ميزان درآمد و نوع پول خرجكردن داشته باشند. اين را بايد بدانيد كه نوع، ميزان و نحوه پول خرجكردن در زندگي مشترك بسيار مهم است و اگر در اين زمينه مشكلي باشد، ميتواند حتي منجر به طلاق شود. سعي كنيد به تغيير، اميد نداشته باشيد زوجهاي جوان بايد بدانند كه بعد از ازدواج هيچ تغييري رخ نميدهد بلكه اصرار در تغيير باعث مقاومت طرف مقابل، لج و لجبازي، دعوا و قهر و در نهايت منجر به طلاق ميشود، پس اگر نميخواهيد با طلاق و تبعات آن روبهرو شويد، ملاكهاي فوق را جدي بگيريد. بارها ديده شده كه دختران و پسران جوان براي انتخاب همسر به دنبال شخصي متفاوت از خود در واقع نقطه مقابل خود به لحاظ شخصيتي ميگردند. به عنوان مثال ممكن است كه دختري اجتماعي با روابط عمومي قوي به دنبال مردي باشد كه روابط اجتماعي محدودي داشته باشد، وقتي اين زوج كنار هم قرار گيرند مسلما يكديگر را درك نميكنند و در آينده همين درك نكردن، مسالهساز خواهد شد. افراد براي انتخاب شريك زندگيشان بايد تشابه شخصيتي را مدنظر قرار دهند و شريكي را انتخاب كنند كه از هر جهت شبيه خودشان باشد. نبود تفاهم سومين دليل طلاق در جامعه، تفاهم نداشتن است. زوجها براي ادامه يك ارتباط رضايتمند بايد از مهارتهاي زندگي مانند گفتوگو كردن، گوش دادن و توانايي حل مساله آگاهي داشته باشند و اين را بدانند كه با تشكيل زندگي «من» و «منيت» از بين رفته و «من» تبديل به «ما» ميشود. در زندگي نفع «ما» مطرح است. همچنين زوجها بايد توانايي سازگاري در هر شرايطي را داشته باشند. در زندگي مشترك، گفتوگو كردن به عنوان يك عامل مهم در ازدواج موفق است. زوجهايي كه بيشتر اهل گفتوگو هستند توانايي حل مساله را نيز دارند. متاسفانه از هر 10 زوج، كمتر از سه زوج توانايي گفتوگوكردن به شيوه مناسب را دارند. بايد به اين مساله توجه داشت كه وقتي نتوان با گفتوگو به حل مسالهاي پرداخت، مشكل بغرنج خواهد شد. تكراري شدن و نبودن هيجان چهارمين علت اختلاف و طلاق ميان زوجها، تكراري شدن زن و شوهر براي يكديگر است. اين را بايد دانست كه رابطه زناشويي مانند يك گياه است و بايد براي رشد آن و جلوگيري از خراب شدن و پژمرده شدن به آن رسيد. منظور اين است كه حسها و نگاههاي تازه كه در روزهاي نخست آشنايي وجود داشته است را دوباره بسازيم. تازگي داشتن براي يكديگر سبب ميشود كه هر دو طرف از لحاظ عاطفي به يكديگر نزديك شوند و حس مهم بودن را به يكديگر انتقال دهند. زماني كه زوجها وارد فضاي طلاق ميشوند در واقع اين پيام را براي يكديگر ميفرستند كه «تو براي من مهم نيستي.» اين در حالي است كه هر دو طرف ميتوانند كارهايي انجام دهند كه براي طرف مقابل تكراري و خستهكننده نشود. دخالت خانوادهها پنجمين علت اصلي طلاق را ميتوان دستهاي دخالتگري از بيرون دانست، دخالتها ميتواند شامل موارد ذيل باشد: - دخالت خانوادهها: متاسفانه بسياري از زوجها اين مجال و اجازه را به خانوادههايشان ميدهند كه از همان روزهاي اول ازدواج در زندگيشان مداخله كنند. علت اين دخالت به وابستگي فرد به خانواده نخستيناش بازميگردد. دختر و پسر وقتي درصدد تشكيل زندگي مشترك هستند بايد وابستگي خود را از خانواده قطع كنند و هر كدام از آنها براي پايداري زندگيشان به مديريت خانواده خود بپردازند. - دخالت امور شغلي و كاري: اهميت دادن بيش از اندازه به كار و شغل سبب ميشود كه زوجها نتوانند وقت مفيد و كافي كنار يكديگر داشته باشند كه بالطبع اين مساله باعث ميشود محبت در خانواده كمرنگ شود. اين را بايد دانست كه شغل همه زندگي نيست بلكه ابزاري براي زندگي است. -دخالت اهداف شخصي: گاهي يكي از زوجين اهداف خود را بزرگ جلوه داده و به آن بها ميدهد، مثلا ممكن است يكي از همسران دوست داشته باشد به خارج از كشور مهاجرت كند يا اينكه در منطقه خاصي خانه داشته باشد، در حالي كه طرف مقابل چنين تفكري ندارد. وقتي به اين مسايل بيش از حد پرداخته شود عملا سكان زندگي از دست زن و شوهر خارج ميشود و روابط به سمت گسسته شدن پيش ميرود. بهترين راهحل براي اين دسته از زوجها اين است كه اميال و اهداف خود را در خانه مطرح كنند و تصميم مشاركتي بگيرند. امروزه فضا، فضاي مشاركتي است. -دخالت فرزندان: زوجها برخي اوقات به فرزندانشان بيش از اندازه بها ميدهند، به طوري كه تصميمات را فرزندان بر عهده ميگيرند. منبع: روزنامه شرق