چگونه باخداباشیم
یكي از مهمترين راههاي ايجاد مداومت در ياد خدا اين است كه انسان فرصت هايي بين خود و خدايش ايجاد كند، چرا که اگر ما به زندگي پيامبران و اولياء الهي مخصوصا پيامبر اسلام (ص) دقت كنيم مي بينيم که آنان اين فرصت ها را ايجاد كرده بودند. به گزارش خبرگزاری مهر، روایت شده که رسول اعظم (ص) از حضرت حق سوال مي کند: بارالها! چگونه مي شود همواره به ياد تو باشم تا به زهد واقعي دست پيدا كنم؟ خداوند متعال در جواب مي فرمايد: يكي از راههاي مداومت در ذكر خدا اين است كه انسان بين خود و خدا خلوت كند و و وقت و زمانی اختصاصي براي ارتباط با خالق هستي داشته باشد. در برخي روايات داريم كه يكي از نعمت هاي بزرگ الهي كه شامل بعضي از بندگان خاص مي شود اين است كه فرصت هاي مغتنمي براي او پيش مي آيد كه در آن فرصت ها با خدا مانوس مي شود و به همین خاطر خداوند را “انيس المومنين” می خوانند. مومنين عاشق این خلوت ها و فرصت ها هستند به خلاف كساني كه اهل انس با خدا نيستند و خلوت با خدا براي آنها معنا ندارد، در تنهايي ها،خيلي زود احساس دلتنگي مي كنند و لذا از هر راه ممكن اين فراغت و فرصت را پر كرده و از دست مي دهند. خداوند تبارك و تعالي به پیامبر (ص) سفارش مي كند اگر مي خواهي به ياد من باشي مقداري از وقتت را از مردم جدا كن و با خدا باش. بسياري از انسانها در آن حد نیستند كه در جمع به ياد خدا باشند، ولي در جايي كه با خدا تنها مي شوند، آدم اهل حالي مي شوند و اهل ذكر مي گردند. اما انسانهايي هم هستند كه به آن حد اعلاي معرفت رسيده اند كه ولو در جمع هم باشند دائم الذكر هستند و خدا را فراموش نمي كنند، يعني در ميان مردم هم با خداي خود خلوت مي كنند. به هر حال يكي از مهمترين راههاي ايجاد مداومت در ياد خدا اين است كه انساني فرصت هايي بين خود و خدايش ايجاد كند و لذا اگر شما در زندگي پيامبران و اولياء الهي مخصوصا پيامبر اسلام (ص) دقت كنيد مي بينيد اين فرصت ها را ايجاد كرده بودند."غار حرا” نمونه بسيار خوبي از اين نوع ارتباط مقدس و نوراني است. پيامبر اكرم(ص) در آن دوران جاهليت كه فسق و فساد و بي بندوباري و وحشي گري به اوج خود رسيده بود در گوشه غاري با معبود خود درددل مي كرد. يكي ديگر از لوازم ارتباط زياد خداوند متعال دوري از شيريني ها و ترشي ها است. يعني ترك شكم چراني و كنترل ذائقه است. هر انساني ذائقه خاصي دارد بعضي به شيريني و بعضي به ترشي علاقه وافري دارند. اين علاقه زياد خطر دارد و ممكن است انسان براي ارضای اين ذائقه به هر سمت و سويي برود و از فكر حلال و حرام خارج گردد و شكم حاكم بر او شود و از طرفي اصلا نفس پرخوري و شكم چراني چيزي است كه با عبادت و مناجات منافات دارد. با خالي بودن شكم مي توان فرصت بيشتري براي ذكر و ياد و مناجات من پيدا کرد، ،زيرا پر بودن شكم روح را كسل و خواب آلود مي كند، و تعلقات بيش از نياز خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید اي كساني كه ايمان آورده ايد، مواظب باشيد اموال و اولاد و مظاهر ديگر دنيوي از قبيل پست و مقام و كار و درس … شما را از ياد خدا باز ندارد، زيرا هر كس كه چنين شود دچار خسران بزرگي شده است. معناي خسران از دست رفتن اصل سرمايه انسان است. روح الهي كه در انسان دميده شده اصل سرمايه بشر است که با حب دنيا و دلبسته شدن به آن از دست مي رود. البته ممكن است اشخاصي به قله هاي بلند معنويت و معرفت رسيده اند و در عين حال از نعمت مال و منال و ثروت هم برخوردار باشند. جمع بين اين دو مقوله ممكن است اما مهم همان عدم دلبستگي است. حضرت ابراهيم(ع) از نظر مال و ثروت وضعيت خوبي داشت، ولي زبان حال و قال او اين بودكه “اني وجهت وجهي للذي فطر السموات و الارض حنيفا و ما انا من المشركين". تمام وجود ابراهيم متوجه خدا بود، لذا وقتي به او ندا مي شود كه فرزندت را در راه خدا ذبح كن به راحتي تسليم مي شود. بنابراین بايد مراقب باشيم كه به اندازه ضرورت از دنيا استفاده كنيم در حدي كه زندگي ما بچرخد و محتاج ديگران نباشيم. از دنيا به خاطر رسيدن به سعادت اخروي بهره برداريم. اگر اين تفكر در ما باشد ديگر مشكلات دنيوي ما را زمين گير نمي كند و همواره در همه حال بايد به ياد خدا باشيم و آخرت خود را به دنيا نفروشيم كه دچار خسران عظيمي خواهيم شد.